اگر از خدا چنانکه باید می ترسیدید، به دانشی بی نادانی دست می یافتید و اگر خدا را چنانکه باید می شناختید، با دعایتان کوهها از میان می رفتند . [پیامبر خدا صلی الله علیه و آله]
عرشیات
حکایت نخجیران وشیر(56)
یکشنبه 92 مهر 14 , ساعت 4:40 عصر  

  (1297) حال دریا ز اضطراب و جوش او           

 

فهم کن تبدیلهاى هوش او

(1298) چرخ سر گردان که اندر جست و جوست    

 

حال او چون حال فرزندان اوست‏

(1299) گه حضیض و گه میانه گاه اوج            

 

اندر او از سعد و نحسى فوج فوج‏

دق: تب بیمارى سل است که آن را تب لازم نیز مى‏گویند و از عوارض آن، لاغرى و نزارى و باریکى تن و اندام است، تصور بیمارى دق، براى ماه از آن جهت است که ماه در نیمه‏ى دوم هر ماه بتدریج باریک مى‏شود و در محاق مى‏افتد.

 مرد ریگ، مرده ریگ: مالى که از مرده بجا ماند، میراث. این کلمه هر گاه بصورت وصف استعمال شود مفید معنى نفرت و تحقیر است. دراین جا منظور فنا ونابودی به طور کلی است.

وبا: هر بیمارى عام، مرگى، مرگا مرگى.

عفن: بد بوى، گندا، گندیده.

همشیره: دو تن که از پستان یک مادر شیر خورده باشند، اکنون در مورد خواهر بکار مى‏رود، مجازا، موافق و سازگار.

غدیر: گودالى که آب در آن گرد آید، آبگیر.

بروت: موى پشت لب، سبلت، سبیل در محاورات کنونى.

باد و بورت داشتن: به کنای، خود بینى و خویشتن ستایى. نظیر: سبلت تابیدن.

حضیض: پستى زمین، نقطه‏ى مقابل اوج

منبسط: بسیط و غیر مرکب، عناصر چهارگانه که قدما آنها را بسیط مى‏دانسته‏اند.

( 1292) ماه که از همه اختران فروزنده‏تر و از هر ستاره زیباتر است گاهى چون کسى که بتب دق مبتلا شده باشد چون خیال باریک شده بشکل هلال در مى‏آید. ( 1293) چه بسا کوه که از این بلاى جان کاه چون ریگ خورد خورد گردیده است. ( 1294) هوایى که روح بخش و تن پرور است گاهى از قضاى الهى عفن و بد بو شده بیمارى وبا تولید کرده آفت تن و جان مى‏گردد. ( 1295) آب شیرین که گوارا و جان پرور است داخل گودالى شده تلخ و بد بو مى‏شود. ( 1296) آتش که با شعله‏هاى خود زبانه کشیده با باد بروت مى‏سوزد گاهى باد تند وزیده خاموشش مى‏کند.() خاک که در بهاران گلها را پرورش مى‏دهد گاهى بادى مى‏وزد و برگ گلها را بر زمین مى‏ریزد.( 1297) از جوش و خروش دریا بانقلاب حال او مى‏توان پى برد.( 1298) چرخ چگونه سر گردان و همواره چون جستجو کننده‏اى در حرکت است حال او هم مثل زاده‏هاى او مى‏باشد.( 1299) گاه ستارگانش در حضیض و گاه میانه و گاه در اوج است و در این احوال دسته دسته اوقات سعد و نحس نجومى ایجاد مى‏کند.

دراین ابیات مولانا به چند مطلب اشاره می کند : اول: فراگیر بودن مرگ و نیستی برای همهْ کائنات وجهان هستی.. دوم:قضیهْ قضاء ،مولانا می گوید: هوا با شادی وآسایش همراه است ، زیرا تنفس هوای پاک نشاط آور وزندگی بخش است واستمرار زندگی وابسته به هوا است.اما اگر قضای الهی برسد همین هوای زندگی بخش پراز بیماری وعفونت ومیکروب می گردد.پس انسان همواره درقبضهْ قضای الهی است. سوم: این که رکود وایستایی موجب تلخی وتیرگی وفساد ودر نتیجه نابودی می گردد،به عنوان مثال آب گوارا که خاصیت زندگی بخش دارد اگر در آبگیری راکد بماند زرد وتلخ وتیره می گردد،و نه تنها دیگر مایه حیات وزندگی نخواهد شد بلکه محل پرورش انواع بیماری ها ومرگ خواهد شد.     


نوشته شده توسط محمدرضا افضلی | نظرات دیگران [ نظر] 
درباره وبلاگ

عرشیات

محمدرضا افضلی
تحصیل کرده درحوزه معارف، پژوهشگر ونویسنده کتاب معارف مثنوی، سروش آسمانی در4جلد(شرح موضوعی مثنوی)، درمحضر مولانادر6جلد(شرح کامل مثنوی معنوی)، شرح لبّ اللباب مثنوی در2جلد،دانشنامه عزالی در4جلد ....
اوقات شرعی
فهرست اصلی
بازدید امروز: 128 بازدید
بازدید دیروز: 162 بازدید
بازدید کل: 1395472 بازدید

شناسنامه
صفحه نخست
پست الکترونیک
پارسی بلاگ
فهرست موضوعی یادداشت ها
دین . عرفان . مثنوی .
نوشته های پیشین

اردیبهشت 92
خرداد 92
تیر 92
مرداد 92
شهریور 92
مهر 92
آبان 92
آذر 92
دی 92
بهمن 92
اسفند 92
فروردین 93
اردیبهشت 93
خرداد 93
تیر 93
مرداد 93
شهریور 93
مهر 93
آبان 93
آذر 93
دی 93
بهمن 93
اسفند 93
فروردین 94
اردیبهشت 94
خرداد 94
تیر 94
مرداد 94
شهریور 94
مهر 94
آبان 94
آذر 94
دی 94
بهمن 94
اسفند 94
فروردین 95
اردیبهشت 95
خرداد 95
تیر 95
مرداد 95
شهریور 95
لوگوی وبلاگ من

عرشیات
لینک دوستان من

معماری نوین
اشتراک در خبرنامه

 
لیست کل یادداشت های این وبلاگ

شرح وتفسیر مثنوی دفتر سوم درس(222)
شرح وتفسیر مثنوی دفتر سوم درس(221)
شرح وتفسیر مثنوی دفتر سوم درس(220)
شرح وتفسیر مثنوی دفتر سوم درس(219)
شرح وتفسیر مثنوی دفتر سوم درس(218)
[عناوین آرشیوشده]